فردوسی نقاد خردستیزی و دینمداری به شیوه غزنویان
سهند ایرانمهر
امروز زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی است. فردوسی صاحب اثری است که به قول داریوش شایگان حجمی 5 برابر کمدی الهی دانته دارد و در حقیقت سند ملی خاطره قومی ایرانیان است.(پنج اقلیم حضور- فرهنگ معاصر) و به قول مرحوم شاهرخ مسکوب راز جاودانگی اش در :”کلیت جهانی و آشکار کردن ژرف ترین دردهای آدمی است”(مقدمه ای بر رستم و افراسیاب, شرکت سهامی کتابهای جیبی,تهران سال 1369) .
موضوعات قابل پرداخت و تامل در شاهنامه کم نیست اما نکته ای که من در اینجا می خواهم به آن اشاره کنم برداشتی است که ادعا نمیکنم ، برداشتی صددرصد درست است و بنابراحتیاط ادعا هم نمیکنم که فقط بنده به این نتیجه رسیده ام (هرچند تاکنون در جایی ندیده ام).
این نکته و یا بهتر است بگوییم :”نظریه” بر این فرض مبتنی است که روی سخن :”تاکید بر خردگرایی” فردوسی به جز دیرینگی خردورزی در آیین باستان، واکنشی اعتراضی به رویکرد دینی دولت غزنویان نیز بوده است . فردوسی در واقع هم خردگریزی غزنویان(مبارزه با معتزله) را به سخره می گیرد و هم استفاده ابزاری محمود غزنوی از دین برای توسعه قدرت و افزایش قلمرو و هم تعصب دین را.( سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت. او از مریدان عبدالله بن کرام بود و تحت تاثير او برشیعیان و اعتزالیان سخت می گرفت و بسیار کسان کشت و مجدالدوله را به این گناه از دم تیغ گذراند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدوالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد.” محمد بن عبدالکریم شهرستانی در ملل و نحل”).
وجه خردستیزانه محمود آنجا بود که وی به تاسی از متوکل عباسی، بنای عناد با باطنیان (معتزله) گذاشت و برخلاف تساهل و مدارای آل بویه که زمینه را برای معتزله و رویکرد عقلانی انان فراهم کرده بود، سرتاسر قلمرو غزنویان عرصه ستیز با این گروه و تعصب دینی از طریق ایراد اتهام بی دینی و قرمطی گری(هواداری از فاطمیون مصر) بود.
جالب آنکه پس زمینه اتهام قرمطی گری حتا خود مسایل مذهبی نبود و عموم افرادی که رد مظان اتهام قرار داشتند مانند حسنک وزیر، دارای ملک و ضیاع فراوان بودند.
نام نهی اهل علم و حکمت را
قرمطی و شیعی و معتزلی
ناصر خسرو
بیچاره ای را گفتند:بلغنا انک قرمطی!”(گفتن که تو قرمطی هستی) گفت :”نه لیکن اکنون دوست دارم هرچه دارم از ملک و ضیاع به شما بخشم!” گفتند: پس لعنت بر آنکه ما را بر قرمطی بودن تو دلیل گردید !”(مجمل التواریخ ص403).
این هم نمونه ای مداحی های آن زمان:
ملک ری از قرمطیان بستدی
میل تو اکنون به منا و صفاست
هرکه از ایشان به هوی کارکرد
بر سر چوبی خشک اندر هواست
عنصری
این ادعای مسلمانی د رحالی است که بیهقی چنین می نویسد:
..”و سلطان محمود غلامان بر پای نشانیدی و اسباب طرب فراهم نمودی و تا چاشتگاه نوشیدی “
بنابراین بخش های عمده ای اشعار فردوسی که مبتنی بر ستایش خردگرایی است علاوه بر معنای عام خرد، در آن برهه زمانی و برای مخاطب آن زمان که حکومت غزنوی را مخالف جدی معتزله و عقل گرایی آنان می دانستند هم واجد معنا بوده است.
نکته دومی که فردوسی آشکارا آن را به ریشخند میگیرد دروغ بزرگ محمود غازی(جنگنده) در ادعای ریشه دینی و ارزشی حمله و دخالت در کشورهای مجاور(مثل هند) بوده است.سخره گرفتن محمود در شاهنامه در قالب شخصیت اسفندیار تجلی پیدا می کند آنجا که اسفندیار همچون محمود داعیه دعوت رستم به دین را دارد:
اسفندیار: نخستین کمر بستم از بهر دین… تهی کردم از بت پرستان زمین!
نوع خطاب رستم و ریشخند اسفندیار به خامی: بدو گفت رستم که ای پهلوان…نوآیین و نوساز و فرخ جوان
در کتاب تاریخ سیستان به وضوح ریشه این جنگ مذهبی میان رستم خردورز و اسفندیار دین گستر آمده است:
سبب پیکاری که میان رستم و اسفندیار افتاد، آن بود که چون زرتشت برخاست و دین مزدیسنان(خداپرستی) آورد، رستم نپذیرفت و بدان سبب از پادشاه گشتاسپ سرکشید و هرگز ملازمت تخت نکرد و چون گشتاسپ را جاماسب(داماد زرتشت) گفته بود که مرگ اسفندیار به دست رستم خواهد بود و گشتاسب او را به به جنگ رستم فرستاد تا کشته شود!”
“تاریخ سیستان “. ( ص 34)
….با این مقدمه طولانی می توان ادعا کرد که ماهیت بسیاری از داستان ها و توصیف جدال ها در شاهنامه اشاراتی به مدعیان دین در عصر و زمانه خود او بوده است و این نگاه فردوسی به ماهیت واقعی ادعای دین مداری گشتاسپ و نادانی اسفندیار پسر او، به خوبی نشان میدهد که چرا تصویر ارایه شده از گشتاسپ در اوستا با تصویری که فردوسی از او در شاهنامه می دهد تا بدین حد متفاوت است.
بنابراین و به احتمال زیاد محمود غزنوی با آن هوش و فراستی که داشته به خوبی مقصود توام با ریشخند فردوسی را در مقوله تقبیح خرد ستیزی و ادعای دین مداری و دین گستری گشتاسپ و اسفندیار دریافته و به همین دلیل نیز از او و شاهنامه اش روی گردانیده است. از این منظر فکر نمی کنم این توجیه که محمود ترک غرنوی با روحیه ملی گرای فردوسی سرعناد داشته است چندان صحیح باشد و آن قول که مزیت سپاهیانش را بر امثال رستم یادآور شده و فردوسی هم آن را جواب گفته اگر هم صحیح باشد فرع بر قضیه است.
غزنویان، با معتزله سرعناد و بر اثر تعصب بر مذهب حنفی ، شیعیان را خوش نمی داشت اما مزورانه وزیر شیعی چون ابوعلی حسن بن محمد میکال (حسنک وزیر) را منصب وزارت می داد، حرم امام هشتم شیعیان به دستور او بنای عمارت شد و به بهانه گسترش دین، به هند لشگر کشید و این همه در لابه لای حماسه فردوسی به زبانی ظریف به عنوان خرد ستیزی، ادعای دروغین دین مداری و نظایر آن به نقد کشیده شده است.
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش…
چو بسیار ازین داستان بگذرد
کسی سوی آزادگی ننگرد!
#متن #غزنوی #فردوسی #شاهنامه
telegram.me/sahandiranmehr