جامعه از روایت ماجرای سرباز راهور و نماینده مجلس چه برداشتی دارد و چه پیامی می‌دهد؟

سهند ایرانمهر
5 min readJan 24, 2021

--

✍🏻سهند ایرانمهر

ماجرای سیلی زدن #عنابستانی نماینده مجلس به سرباز راهور موضوع اول شبکه های اجتماعی و رسانه های مکتوب است. واکنش‌هایی به این ماجرا وجود دارد که بدون در نظر گرفتن اولویت آن در این سه مورد حصر می شوند:

اول: ماجرا ساده است. مثل هزاران اتفاق مشابه، کسی با کسی بحث کرده است و یکی سیلی خورده است چندانکه پیشتر هم اتفاق افتاده و در واقع با هیاهو برای هیچ مواجهیم که برخی فرصت طلبانه درصدد سوء استفاده از آن هستند.

دوم: نماینده ای با سوء استفاده از قدرت قانون شکنی کرده است و به مامور قانون سیلی زده است و ماجرا با مجازات نماینده حل و فصل خواهد شد و پرداختن بیش از این زائد و بر اساس فرصت طلبی در جهت ایجاد ناآرامی و تشویش اذهان عمومی است.

🔸واکنش سوم که مورد نظر من است اما ماجرا را بسیار عظیم تر و مهم تر از آنچه روی داده است، می بیند. آنچه باعث می‌شود که موضوع را بسیار مهمتر و گسترده تر از دو روایت پیشین ببینم بررسی ماجرا از منظر “نظریه کنش‌های اجتماعی روایت محور “بر اساس دیدگاه “فردریک دبلیومِیر” است. در این نظریه، وقایع صرفا بر اساس عناصر ساده تشکیل دهنده‌اش بررسی نمی‌شوند بلکه به مثابه روایتی دیده می‌شود که باید عناصر کلیدی آن را استخراج کرد و بازتاب آن را در کنشی جمعی به تحلیل نشست تا معنای پنهان آن را در ذهن اجتماع دریافت. برای مثال در داستان “مسابقه خرگوش و لاک پشت” . عناصر داستان، شامل خرگوش/لاک پشت/ مسابقه و پیروزی لاکپشت است.اما آنچه در این روایت مهم است نه خرگوش و نه لاک پشت و نه مسابقه آنهاست بلکه توجه به معنای کلیدی آن است. آن معنا این است”رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود”. بنابراین اشتباه است که فکر کنیم آنچه در این داستان مهم است آگاهی از نتیجه مسابقه است یا بپرسیم بین این همه رقابت و مسابقه چرا باید مسابقه یک خرگوش با لاک‌پشت مهم باشد؟ یا فکر کنیم با پیروزی لاک‌پشت ، مسابقه ای مثل هزاران مسابقه دیگر انجام و تمام شده و در آن یک لاک پشت شگفتی ساز شده است. اما می‌توان این پرسش کلیدی را مطرح کرد که چرا این داستان برای جامعه بشری مهم شده و جزیی از حافظه روایی آن شده است؟

🔸پاسخ این پرسش ساده است. طبق “نظریه کنش متقابل نمادین” واقعیت فیزیکی در واقع با تعاریف اجتماعی فرد وجود دارد و تعاریف اجتماعی به‌طور جزئی یا در رابطه با چیزی «واقعی» ایجاد می‌شوند؛ بنابراین مردم مستقیماً به این وقایع پاسخ نمی‌دهند بلکه به درک اجتماعی واقعیت پاسخ می‌دهند. به عنوان مثال، آنها به‌طور غیرمستقیم از راه نوعی فیلتر که از دیدگاه‌های مختلف افراد تشکیل شده‌است، به این واقعیت پاسخ می‌دهند. طبق این نظریه و آنچنانکه “هربرت مید” آن را بر اساس مدل “رفتارگرایان” تبیین کرده است افراد جامعه از طریق فرایند ارتباط با اشیاء و نهادها و وقایع، معنی سازی می‌کنند.

فردریک دبلیو میر برای درک دقیق این نظریه به سراغ روایت های اجتماعی می رود و نقش آن را در فراخوان‌ها و کنش اجتماعی بررسی می‌کند. ماجرای سرباز و نماینده مجلس و سیلی. یک روایت است. تجسم این سه عنصر در مجری قانون، واضع قانون و خشونت غیرقانونی میان آن دو است. در جامعه، ده‌ها نماینده و هزاران سرباز و برخورد فیزیکی وجود دارد اما چرا این روایت برای جامعه مهم شده و واکنش گسترده آنان را برانگیخته است؟ پاسخ روشن است:جامعه با روایت معنادار از ماجرا در آن “گردنکشی مستمر و نهادینه شده قدرت غیرپاسخگو از طریق خشونت علیه همه چیز حتی قانونی را می بیند که خود وضع کرده است “. بنابراین از نظر جامعه تحلیل ماجرا از طریق واکاوای جزییات ماجرا یا بسنده کردن به مجازات فرد خاطی پذیرفتنی نیست. جامعه از طریق روایت به دنبال نشان دادن خشم خود در جهت تحقق خیری جمعی است . وقتی روایت منشا واکنش اجتماعی می‌شود که جامعه خود را در چهره یکی از عناصر روایت ببیند و ظرفیت تحمل ناهنجاری اجتماعی یا سیاسی ، به پایان رسیده باشد. جامعه با کنش اجتماعی مبتنی بر روایت، پیامی کلی‌تر از خود ماجرا دارد. جامعه در این کنش خطاب به قدرت اعلام می‌کند که برانگیخته شدن خشمش منحصر به وقایع عظیم و عناصر پیچیده نیست و یک رفتار هرچند در ابعادی کوچک کافی است که او برآیندی کلی و پرخطر از کلیت رفتار قدرتی داشته باشد که در جهت منافع شخصی اعتنایی به هیچ چیز حتی قانون ندارد.

🔸وقایع در کنش‌های اجتماعی روایت محور، مواد اولیه حافظه جمعی‌اند و راوی در پی جایگزینی خود با قهرمانی است که در بطن ماجرا انتخاب کرده است. اکنون نیز جامعه آن سرباز را قهرمان خود کرده است و خود را به جای آن سرباز گذاشته است . از ایستادگی او در برابر قدرت لجام گسیخته حظ می‌برد و از سیلی خوردن او خشمگین است زیرا با سرباز همذات‌پنداری می‌کند. جامعه این ماجرا را به مثابه خلاصه ای از احوال خود طی سالیان گذشته می‌بیند و اگر حالا و آن هم تا بدین گستردگی، واکنش نشان می‌دهد ، می‌خواهد نشان دهد که ضریب تاب آوری در برابر این رفتارها تا چه حد پایین آمده است. من نمی‌دانم که آیا فرد خاطی آنچنانکه باید، مجازات خواهد شد یا نه؟ اما می‌دانم که حتی اگر چنین شود، تقلیل تحلیل این ماجرا به یک ماجرای ساده که صرفا فضای مجازی بدان بال و پر داده و با مجازات موردی فرد خاطی تمام می شود، اشتباه است. قدرت باید این ماجرا را معنایی عمیق‌تر و گسترده تر ببخشد. حاکمیت باید خود را در قالب نماینده مجلس بریزد و جامعه را در قالب آن سرباز و هر آنچه را در حق آن نماینده بایسته و شایسته می داند در تصحیح و تعدیل خود نیز روا بدارد زیرا این ماجرا صرفا یک روایت است و واکنش مردم صرفا به این روایت نیست بلکه واکنش به معنا و احساسی است که از این روایت برداشت می‌کند.

بنابراین همچنانکه در داستان خرگوش و لاک پشت، آن دو نمادی از دو وضعیتند در ماجرای نماینده و سرباز نیز با دو نماد روبروییم که یکی شیوه حکمرانی و دیگری مردم را نمایندگی می‌کند. اگر این معنا فهم شود و مردم احساس می‌کردند که قدرت آنها را می‌بیند، خود را بافته جدا بافته نمی‌بیند، به حقوق آنها احترام میگذارد و انها را در قدرت و منابع ثروت سهیم می داند وقوع چنین رویدادهایی از دید مردم یک استثناء و موردی بود و با مجازات فرد خاطی تمام می شود اما اگر عدم تمکین قدرت به مطالبات مردم تداوم یابد هر حادثه ای حتی در ابعادی کوچکتر از مورد اخیر می تواند کنش اجتماعی به مراتب جدی تر را موجب شود زیرا در هر تقابل اجتماعی خود را در طرف مظلوم و قدرت را در طرف مقابل می‌بیند و در نهایت بجای صرف روایت یا واکنش به روایت، خود قهرمان و راوی خود می‌شود.

🔸در پایان کتاب ذیل را برای درک بهتر آنچه در این یادداشت آمده است، معرفی میکنم: روایت جمعی و

کنش جمعی/فردریک دبلیو مِیر/ترجمه الهام شوشتری‌زاده/نشر اطراف

telegram.me/sahandiranmehr

--

--

No responses yet